نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
بیگمان، اهواز را باید اینروزها در عصرهای تب دار و نفسگیر و در قفس دود دید. شهری که نَفَسِ تاریخ از سینهاش برمیخاست، امروز در چنبرۀ خفقانآورِ خاکستری، نفسهایش به شماره افتاده است. بحران دود، دیگر نه مهمانی ناخوانده، که سایهای سنگین و همیشگی است که بر پیکر این شهرِ رنجکشیده افتاده. اینجا، در حلقومِ اهوازِ در محنت، هوا نه موهبت زندگی، که تیغی است بر گلو؛ هر دم، تیزتر و کشندهتر.
بنابراعلام استانداری خوزستان، به دلیل افزایش دما و دود ناشی از آتشسوزی بخش عراقی تالاب هورالعظیم، فعالیت ادارات برخی شهرستانهای خوزستان در روز شنبه به صورت دورکار خواهد بود.
کارون و اهواز به دلبری هرمز، بندرعباس و دریای خلیج فارس و عمان نبود. از روز نخست به دنبال واژه ای برای تعریف این شهر و مردمان نجیب و صبور آن بودم. افسرده؟ غمگین؟ غم زده؟ دردمند؟ اما تنها واژه ای که برای توصیف یافتم واژه "داغدار" بود. این شهر و مردمانش حقیقتا سوگوار هستند. مثل این که سخت عزیزی را از دست داده اند و قرار نیست، غم آن سرد و فراموش شود اما این عزیز کیست یا چیست؟